
دانلود فایل pdf متن از اینجا: در_وضعیت_گسستهخردی_حامد_صفاریان
انسانِ ایرانیِ امروز نگونبخت است. تجلی این نگونبختی همان نابسامانیِ بسیاری از امورِ ماست؛ از سیاست و اقتصاد و صنعت، تا هنر و دین و اخلاقیات، و حتی بسیاری از جزئیات زندگی روزمرۀ ما، یعنی تقریباً تمامی عرصههای نظر و عمل، و همۀ ابعاد زندگیِ درونی و بیرونی. معیار سنجش این نابسامانی دو وجه دارد. میتوان آنجا که وضعیت اکنونِ خود را بهنحوی نستالژیک، یعنی با نگاهی فراقزده به گذشتههای دور و درخشان، نظاره میکنیم، نیز آنجا که آن را با آرمانهای عقلی، اخلاقی، عرفی، و ایمانی اکنون خود میسنجیم، معیار نابسامانی را درونی، و آنجا که انواع نمودهای جهانِ مدرن ما را فرادستانه به فرودستی خود آگاه کرده است، این معیار سنجش را بیرونی دانست. البته آن معیار درونی، خود تالی این معیار دیگر، یعنی مواجهۀ اخیر ما با جهان مدرن، بوده است، چراکه ما پیش از این مواجهه، خود را، بهحق، در کفۀ هیچ ترازویی در معرض سنجش نمیگذاشتیم. اما معیارْ هرچه باشد، نمودهای اکنونیِ این امرِواقعْ در زندگیِ ما بیمیانجیتر و نمایانتر از آن است که محتاج بازگویی و برشمردن شواهد باشد. پیش از این نیز تلاشهایی برای بهآگاهیدرآوردنِ این نابسامانی، با پرداختن به وجوه مختلف آن، همچون تاریخ، فناوری، سیاست، و غیرآن، صورت گرفته است؛ بهویژه در تأملاتی که بهنحوی –خواه سلبی خواه ایجابی– بهطور خاص با دو مفهوم مدرنیته و غربزدگی در زبان فارسی ارتباط مییابند.